یقیناً فکر کردن به همه گزینههای مختلفی که میتوان در یک داستان بررسی کرد، هیجانانگیز است. اما از کجا باید شروع کرد؟
هر نویسنده ای به شیوه ای متفاوت کار می کند. برخی از نویسندگان مستقیماً از ابتدا تا انتها کار می کنند. برخی دیگر به صورت قطعاتی کار می کنند که بعداً ترتیب می دهند، در حالی که دیگران از جمله ای به جمله دیگر کار می کنند.
چه در حال نوشتن یک رمان، رمان، داستان کوتاه یا فلش تخیلی هستید، از امتحان صداها و سبک های مختلف نترسید. تکنیک های مختلف داستان نویسی، ایده های داستان و ساختارهای داستان را آزمایش کنید. آنچه برای شما مفید است را نگه دارید و بقیه را دور بریزید. مواد و فرآیند شما شما را به مجموعه قوانین خود راهنمایی می کند.
این راهنمای گام به گام و نکات نوشتن را دنبال کنید تا مهارت های نوشتاری خلاقانه خود را تقویت کنید.
باید همانطور که با یک شخصیت رفتار می کنید با آن رفتار کنید، به آن اجازه دهید حال و هوا را منتقل کند و اجازه دهید در طول زمان بیشتر خودش را نشان دهد. با انتخاب مکان هایی که شما را هیجان زده می کند، می توانید صحنه های نسبتا پیش پا افتاده را به صحنه های جذاب تر تبدیل کنید. شور و شوق شما در نوشتههایتان ظاهر میشود، و شخصیتهای شما به شیوهای جذابتر به مناطق شما نگاه میکنند و با آنها تعامل خواهند داشت. مکان همچنین می تواند الهام بخش صحنه ها باشد و حتی می تواند روند داستان شما را شکل دهد. تمام تحقیقاتی که در مرحله اول نوشتن انجام دادید در طول اولین پیش نویس شما مفید خواهد بود، زمانی که متوجه می شوید که نیاز به توصیف یک خیابان، پارک یا صحنه دیگری دارید که در جایی که قبلا برای شما ناآشنا بوده است. برای گنجاندن موقعیت در داستان خود، سؤالات زیر را از خود بپرسید، سپس به آنها در نثر پاسخ دهید. رمان شما در کدام فصل است؟ آب و هوای مکان شما در آن زمان چگونه است؟ عناصر تنظیم شما در این مدت چگونه است؟ مثلاً آیا آن کسب و کار پانزده سال پیش بسته شد؟ آیا آن خیابان نام دیگری داشت؟ آیا آن مجسمه قبل از ورود شخصیت های شما به آنجا ساخته شد؟ آیا رمان شما حول محور یک رویداد مهم جهانی مانند جنگ یا بلایای طبیعی است؟ چگونه این چارچوب زمانی شما را محدود یا تعریف می کند و بر تنظیمات شما تأثیر می گذارد؟ چه جزئیات فرهنگی متعلق به این زمان و مکان است؟ موسیقی، ادبیات، سرگرمیها، سبکهای لباس، گرایشهای غذایی، گرایشهای سبک زندگی، و رویدادهای بزرگ ملی یا بحرانهایی که احساسات عمومی را شکل میدهند را در نظر بگیرید. با یکی از مربیان جدید خود آشنا شوید شروع کنید
یک شخص همان چیزی است که برای آنها اتفاق می افتد. ممکن است این را بهعنوان تمایز با فیلمها تصور کنید، جایی که بازیگران در نقشهای از قبل موجود قرار میگیرند. اما رمان شخصیتی است که در طول زمان با رویدادها تعامل دارد. وظیفه شما به عنوان یک نویسنده این است که با مشاهده نحوه تعامل آنها با دنیای اطراف، در مورد شخصیت خود بیاموزید. شخصیت ها - مانند افراد واقعی - سرگرمی ها، حیوانات خانگی، تاریخچه، نشخوار فکری، و وسواس دارند. برای رمان شما ضروری است که این جنبه های شخصیت خود را درک کنید تا بتوانید درک کنید که چگونه ممکن است تحت فشار رویدادهایی که با آن مواجه می شوند، واکنش نشان دهند. اگر احساس میکنید گیر کردهاید یا به دنبال مسیری برای جذب شخصیتهای خود هستید، این راهنمای توسعه شخصیت را بررسی کنید.
یک داستان به این دلیل اتفاق می افتد که یک الگو قطع می شود. اگر در مورد روزی می نویسید که مانند روزهای دیگر است، به احتمال زیاد یک روال است، نه یک داستان. برای اینکه داستان باشد باید اتفاقی بیفتد. آنچه در رمان اتفاق می افتد را طرح می نامیم. دو نوع تعارض وجود دارد: تضاد درونی (تهدید از درون) تضاد بیرونی (تهدید از بیرون) هر دو نوع تعارض باعث ایجاد تنش در روایت می شود و به پیشبرد داستان کمک می کند. تضاد باعث توسعه شخصیت و همچنین طرح داستان می شود. تضاد همچنین لایه هایی به داستان شما اضافه می کند. شخصیت اصلی شما میتواند با یک درگیری خارجی مانند نابود کردن یک دشمن قسم خورده روبرو شود و در عین حال با یک درگیری ظریفتر و درونی مبارزه کند: عهد او نسبت به صلحطلبی. اگر به شخصیت خود انگیزه بدهید و سپس موانعی بر سر راه او بیاندازید، طرح شما به طور طبیعی توسعه می یابد. ممکن است ایده خوبی باشد که هر دو نوع تعارض را قبل از اینکه به یکی از آنها بپردازید آزمایش کنید. چرا یک داستان کوتاه ننویسید که از هر دو نوع تعارض استفاده کند و سپس تصمیم بگیرید که کدام یک برای شما بهترین کار را دارد؟ مهم نیست که چه ترکیبی از رویدادها را برای ساختن طرح با هم ترکیب می کنید، هر کدام باید آنقدر قانع کننده و قابل توجه باشد که خواننده شما را به داستان بکشاند و او را متحیر کند که بعداً چه اتفاقی خواهد افتاد. برای درک بیشتر در مورد تعارض، از این راهنمای مفید دیدن کنید.
حداقل دو یا سه چرخش را در داستان خود بگنجانید. اینها به خوانندگان کمک می کند، به خصوص در وسط کتاب شما، زمانی که طرح شما ممکن است شروع به کشیده شدن کند. بردن خوانندگان به وسط داستان چالش برانگیز است و باید هیجان کافی وجود داشته باشد تا آنها را تا آخر بخوانند. یک پیچ و تاب عالی خواننده را شگفت زده می کند و کل درک او از داستان را برمی گرداند. برای نکات بیشتر در مورد طرح داستان، این راهنمای جامع را در اینجا بررسی کنید. خوانندگان خود را با کاشت "سرنخ های نادرست" فریب دهید. اینها که به عنوان "شاه ماهی قرمز" نیز شناخته می شوند، جزئیاتی هستند که به طور عمدی افراد را گمراه کرده و آنها را از پیش بینی نتیجه باز می دارند. در حالی که رازهای بزرگسالان پر از سرنخ هایی است که به دقت پنهان شده است، رمان های ترسناک کودکان باید مملو از ترفندهایی باشد تا بچه ها را به بیراهه بکشاند و در نتیجه وقتی چیزی (مثل هویت واقعی یک هیولا) فاش می شود، آنها را حتی بیشتر غافلگیر کند. در اینجا بیشتر در مورد شاه ماهی قرمز و سرب کاذب بخوانید. کلیف هنگر» وسیلهای است که خوانندگان را وادار میکند تا بفهمند که بعداً در یک داستان چه اتفاقی میافتد. نوشتن صخرههای بزرگ کلیدی برای تبدیل شدن به کتاب شماست
منبع:
چگونه یک داستان در 6 مرحله بنویسیم: راهنمای کامل گام به گام برای نوشتن یک داستان خوب
15 تکنیک برای جذاب کردن داستان
9 نکته داستان نویسی که هر قصهگوی مؤثری به آن نیاز دارد
داستان ,یک ,کند ,شخصیت ,های ,رمان ,یک داستان ,می کند ,است که ,در مورد ,دو نوع
درباره این سایت